Ùیلمشناخت برهنه تا ظهر با سرعت .pdf
File information
Original filename: Ùیلمشناخت_برهنه_تا_ظهر_با_سرعت.pdf
Author: MRT
This PDF 1.7 document has been generated by Microsoft® Word 2016, and has been sent on pdf-archive.com on 25/11/2017 at 19:09, from IP address 5.116.x.x.
The current document download page has been viewed 4355 times.
File size: 4.6 MB (39 pages).
Privacy: public file
Download original PDF file
Ùیلمشناخت_برهنه_تا_ظهر_با_سرعت.pdf (PDF, 4.6 MB)
Share on social networks
Link to this file download page
Document preview
مقاله ای تحقیقی درباره فیلم برهنه تا ظهر با سرعت ()1351
اثری نایاب و گمشده از زنده یاد دکتر خسرو هریتاش ( 26خرداد 1 ،1311بهمن )1359
ف
ف
ف
ف
هب همراه عکس اهی متنوعی از یلم ،آگهی اهی نمایش یلم ،نقد اهی یلم ،نظرات تماشاگران ،سینماگران و عوامل یلم
به کوشش :عطا تایماز ( )1396-1389
نویسنده سناریو :خسرو هریتاش ( با همکاری بهمن زرین پور )
تدوین گر :خسرو هریتاش
کارگردان :خسرو هریتاش
تهیه کننده :مهدی میثاقیه
موسیقی متن :بابک بیات
مدیر فیلمبرداری :هوشنگ بهارلو
بازیگران :فرامرز صدیقی ،ایرن ،فرشته جنابی ،بهروز به نژاد ،اکبر جنتی شیرازی ،رامین یزدانی ،فریده
صادقیان
زمان نسخه اصلی فیلم 130 :دقیقه
زمان نسخه اکران عمومی 105 :دقیقه
رنگ :سیاه و سفید /رنگی ( صحنه خودکشی تا تیتراژ )
سال تهیه سناریو :بهار1350
سال ساخت 1351:
سال توقیف :فروردین 1352
اکران نخست تهران بدون سانسور :یک سانس -سینما کاپری 31 -اردیبشهت ( 1353ویژه برنامه
افتتاحیه ششمین و آخرین جشنواره سپاس) ( توقیف مجدد )
اکران عمومی نخست و دوم تهران با سانسور:
-1صبح سه شنبه 26مرداد – 1355سینما کاپری ( مجوز نمایش :هفت هفته ،مدت اکران با احتساب
تعطیالت عزاداری 5 :هفته یا 35شب -سانسهای فوق العاده اضافی ( 11شب /پنجشنبه 28مرداد ) و 9
صبح ( جمعه 29مرداد ماه )
-2سه شنبه 13تا پنجشنبه 22اردیبهشت – 1356سینما ایفل ( 9شب )
اکران عمومی شهرستان ها با سانسور:
-1شیراز ( سینما مترو ) 1355 ،
-2کرمانشاه ( سینما آتالنتیک )1355 ،
-3زنجان ( سینما مولن روژ ) یک هفته 1355 ،
خالصه داستان "برهنه تا ظهر با سرعت" نسخه قبل از سانسور( رنگ قرمز موارد سانسور شده است ):
مَهدی ( دانشجوی چریک و مخالف رژیم حاکم ) از زندان آزاد می شود زیرا توبه کرده و پشیمان شده است.
او با حالتی جستجوگرانه و آرام نگاهی به جامعه و پیرامونش دارد .از حلبی آبادها و افراد بیخانمان ،از مراسم
تاسوعا و عاشورا و سینه زنی عکس برداری و اسالید تهیه میکند .نگاهی دلسوزانه و پرسشگرانه ای به
تضادها و بی عدالتی های جامعه دارد .به دوستانش کتاب های ممنوعه میدهد که بخوانند .در پروژه و حرف
هایش به دنبال مبارزه و اعاده حق است .حشیش میکشد .خواهرش مبتال به سرطان و روبه مرگ است .با
دختر همکارش ،فرزانه ( فرشته جنابی) رابطه دارد که دختر عاشق اوست .در دفتر مهندسی ساختمان
مشغول به کار است که از رئیس خود پول درمان مطالبه میکند اما او از پرداخت اِبا میکند .در همسایگی اش
زنی آرایشگر و بیوه به نام پری ( ایرن ) زندگی میکند ،روزی که مهدی در بالکن خانه اش مشغول دمبل زدن
است پری او را از پشت پنجره نگاه میکند و شیفته جوانی او می شود .آقا مشیر ( جنتی شیرازی ) پیرمرد
نزولخوار و رفیق پری است که به مدام دیدار او می آید اما پری از رابطه با او دلسرد است ،مَهدی به واسطه
آشنایی با پری از آقا مشیر پول نزول میکند اما در بازپرداختش با مشکل روبروست و پیرمرد مدام به او
گوشزد میکند ،ناگهان مهدی از روی ناچاری و ناخواسته پیرمرد را در مشاجره ای هل می دهد و او میمیرد.
پری و مهدی جسد آقا مشیر را پنهان می کنند .او مجبور میشود در اتاق پری مخفیانه زندگی کند
عصیانگری اش آغاز میشود به کابوس های شبانه ،الکل ،بیقراری و معاشقه های مکرری که پری از او
میخواهد پناه میبرد .پری شیفته اوست و جوانی از دست رفته اش را در او میبیند ،مهدی را تحریک به
ادامه روحی ه مبارزاتی اش میکند .مهدی رفتار کریه منظر و فساد صاحبان صرافی امپریال را زیر نظر دارد و
در تنهایی مدام نقشه دزدی از آنجا را میکشد .در زد و خوردی با اهالی آنجا فرار میکند و پول ها را تقسیم
میکند .دست آخر راز خود را فاش میکند ماموران در حین فرار او را با تیر می زنند او زخمی با ژیان خود به
جاده های بیابانی می رود ،درحالتی از امید به پیشگویی های زن کولی ناگهان خودش را با سرعت به دیوار
میزند( فیلم رنگی می شود) نیمه برهنه با دستانی باز و صلیب وار به ماشین تکیه میدهد ،رویاهایش مرور
می شوند آهسته آهسته جان میدهد و خودش را در دریاچه پرت می کند.
نقطه نظرات درباره فیلم
جالل ستاری ) عضو سابق کمیسیون نمایش فیلم در سینما ،نمایشنامه نویس ،اسطوره شناس ،پیشکسوت تئاتر( :
پاگراف اول)):نقل از کتاب جادوی تئاتر (( پاراگراف دوم (( :مصاحبه با روزنامه شرق)) 93/4/30
-1ایراد گیری های دستگاه سانسور آنچنان دردسرساز نبود تا اینکه میرسیم به فیلم برهنه تا ظهر مرحوم
خسرو هریتاش ساخته استودیو میثاقیه .داستان فیلم درباره یک چریک است که از بین رفته است و دیگر
وجود ندارد ،که از زندان آزاد می شود زیرا توبه کرده است و پشیمان می شود اما ساواک بعدا او را در
خیابان با تیر می کشد .همه رای مخالف صادر کردند به جز من و فرخ غفاری و اعضای سندیکا .اما اکثریت
آرا به نفع فیلم بود و اجازه نمایش گرفت اما بعدا طوفانی به پا شد .هرکدام چند سطر در دفاع از فیلم نوشته
بودیم هفته بعد وقتی رفتیم جلسه یک صورتجلسه 5صفحه ای در مقابل ایرادات ما تنظیم کرده بودند و
پرسیدند شما این چیزها را درباره فیلم نوشتید؟ ما هم گفتیم بله ما نوشتیم و امضا کردیم .کمیسیون را
منحل کردند و ما را به سمت دیگری در جلسه دیگر سپردند .این فیلم با اینکه سناریوش از پیش تائید شده
بود اما مشکل ساز شده بود .من اصالآن فیلم را که دیدم حیرت کردم از اینکه آدمی مثل هریتاش که من می
شناختمش و اصالاهل این حرف ها نبود ،چنین فیلم گستاخانه ای ساخته درباره یک چریک که دولت آزادش
کرده و بعد در خیابان او را با تیر زده .خالصه آنجا ما با اکثریت آرا برنده شدیم اما جلسه کال به هم خورد و
گفتند این آدم هایی که عضو جلسه اند قابل اعتماد نیستند و می آیند اینجا قال چاق می کنند و گرفتارمان
می کنند......
-2زمانی که من و فرخ غفاری عضو این کمیسیون بودیم سر فیلم " برهنه تا ظهر با سرعت "خسرو هریتاش ،
کمیسیون کال منحل شد .کار کمیسیون به این صورت بود که فیلم ها می آمد و ما می دیدیم و بعد ،از اعضا
رای گیری می کردند و رای ها ثبت می شد و اگر فیلم با اکثریت آرا رای مثبت می آورد ،قبول می شد .در آن
جلسه ای که می گویم ،فیلم هریتاش با دویا سه تا رای بیشتر قبول شد و من و فرخ غفاری هم جزو کسانی
بودیم که به فیلم رای مثبت دادند .فیلم داستان یک چریک بود که دولت او را از زندان آزاد کرده و بعد در
خیابان کشته بود .فیلم زیبایی بود و ما قبولش کردیم .بعد از آن دولت آن مجلس را به هم زد .من اصال آن
فیلم را که دیدم حیرت کردم از اینکه آدمی مثل هریتاش که من می شناختمش و اصالاهل این حرف ها
نبود ،چنین فیلم گستاخانه ای ساخته درباره یک چریک که دولت آزادش کرده و بعد در خیابان او را با تیر
زده .خالصه آنجا ما با اکثریت آرا برنده شدیم اما جلسه کالبه هم خورد و گفتند این آدم هایی که عضو
جلسه اند قابل اعتماد نیستند و می آیند اینجا قال چاق می کنند و گرفتارمان می کنند
زنده یاد بابک بیات ،آهنگساز فیلم )کلیه مصاحبه های پراکنده مجالت بعد از انقالب) :
-1خسرو هریتاش د ر آمریکا د رس کارگرد انی خواند ه بود و آمد فیلم ساخت و یک روز به من نشان د اد ،
گفت :من تایم گرفتم و یک تم هم ساختم که شما باید روی آن آرانژمان کنی .من گفتم چنین کاری نمی کنم .
من فیلم را نگاه می کنم و اگر شما اجازه بد هی یک هفته وقت می خواهم که تم خود م را بسازم .اگر تم شما
بهتر از من است بد هید یک نفر یگر کار کند و اگر تم من قشنگ تر از تم شما بود من خود م آرانژمان می
کنم .حتما وقتی تم را دوست د اشته باشی از آرانژمان هم راضی خواهی بود چون من عاشق موسیقی فیلم
هستم .برهنه تا ظهر را اینطوری کار کرد م .فرامرز صدیقی آن موقع جوان رعنایی بود و در این فیلم بازی
می کرد .آنها آد م های سیاسی آن روز بود ند .آنجا فرامرز با یک ژیان مجبور می شود خود ش را به دیوار
بزند و مرگش انگار در یک کویر است و مثل یک مار که د ر کویر می لغزد او هم همان حالت را دارد .من آنجا
صد ای سوپرانو گذاشتم که خانم هرمینه آن را خواند .خانم فرشته جنابی هم آنجا بازی می کرد) .تم فیلم
را به زیبایی و با آن صد ای خسته زیبا سولفژ می کند .تم های مختلف و حتی سوپرانو را اجرا می کند تا می
رسد به تیتراژ فیلم (آن موسیقی خیلی مورد توجه خسرو قرار گرفت .جالل مقد م موسیقی را گوش کرد و
گفت » من اولین موسیقی فیلم است می شنوم که چاقو نخورده است .بعد از من می پرسد چاقو نخورد ه می
د انی یعنی چه« ؟» می گویم ((منظور اریژینال بودن آن است؟ )) می گوید نه. .آقای منفرد زاد ه روی فیلم
های آقای کیمیایی کار می کرد و به اصطالح کاله شاپو و خنجر و این ها بود و او چقد ر زیبا موسیقی های
تهرانی می ساخت .من این ملود ی ها را مدرن ساخته بود م .اوشال خیلی لذت برد و وقتی اوشال لذت برد
من فهمید م که توانسته ام کاری انجام بد هم.
-2از موقعی که »برهنه تا ظهر با سرعت « را کار کردم اوشال خیلی روی من حساب می کرد .وقتی این
فیلم را کار کردم به او گفتم من موسیقی متن فیلم را ساخته ام .می خواهی گوش کنی؟ در استودیو کاسپین
بودیم که در وصال شیرازی بود .آقای دکتر طبیبیان صاحب اصلی آنجا بود و کار دوبالژ برای تلویزیون انجام
می داد .فیلم های خارجی می آمدند آنجا و دوبله می شدند دوبلورهای زیادی آنجا بودند مثل آقای منوچهر
اسماعیلی و خسروشاهی و دیگران .وقتی به اوشال این را گفتم ،نوار را برداشت و برد پایین و گوش کرد .با
اینکه دوبلورها داشتند کار می کردند خواهش کرد که آنها چند دقیقه کار را تعطیل کنند .من هم رفتم .قد
اوشال بلند بود و سنگین وزن بود .شاید صد یا صد و بیست کیلو وزن داشت .من آن موقع هفتاد ،هشتاد
کیلو بودم .اوشال ایستاد .داشت نوار را گوش می کرد .دست انداخت گردن من و شروع کرد به گریه کردن .
گفت :چه کار کردی بابک؟ و هی گریه می کرد .اوشال خیلی من را دوست داشت.
-3بسیاری از تنظیم کنندگان موسیقی ایران که بعد از واروژان شروع به کار کردند ،راه واروژان را ادامه
دادند .او آن قدر بی عقده بود که پیشرفت هر هنرمندی ،او را خشنود می کرد یادم می آید وقتی موسیقی
فیلم برهنه تا ظهر با.سرعت را به تنهایی می ساختم ،او مرتب نگران من بود که مبادا نتوانم کار خوبی ارائه
دهم .ولی وقتی موسیقی فیلم را شنید ،از جا بلند شد ،مرا بوسید و گفت که معلوم است خیلی زحمت
کشیده ای !و این بوسه و این جمله برای من جاودانه شد
.
-4اولین کاری که با آن به طور جدی وارد سینما شدم ،موسیقی متن فیلم برهنه تا ظهر با سرعت) خسرو
هربتاش (بود .روی این فیلم تکیه می کنم چون پیش از آن موسیقی متن بر اساس ملودی ترانه ای که در
فیلم خوانده می شد ،می ساختیم .اما وقتی قرار شد برای این فیلم موسیقی بسازم ،هربتاش برای اولین بار
شیوه زمان گیری موسیقی فیلم را به من یاد داد و از من خواست الحان مختلف موسیقی را در این فیلم
رعایت کنم .چهل و پنج روز طول کشید تا موسیقی این فیلم را نوشتم .آن زمان یک رسم بود یک نفر
موسیقی می نوشت و یکی دیگر ان را تنظیم می کرد ،یک آدم باسواد و حرفه ای .اما چون سازنده ملودی با
تهیه کننده ها ارتباط داشت بیشتر به او رجوع یکردند و اغلب هم متوجه نمی شدند نفر دوم است که باید
موسیقی فیلم را بسازد .وقتی هریتاش از من خواست تم موردنظرش را تنظیم کنم ،چون آهنگ ترانه هم می
ساختم و ملودی ساختن برایم آسان بود ،پیشنهادش را قبول نکردم و در عوض پیشنهاد دادم آهنگی را که
خودم ساخته بودم ،تنظیم کنم که او هم پذیرفت.
جمال امید ،روزنامه نگار و نویسنده کتاب تاریخ سینمای ایران )جلد اول – نشر روزنه : ) 1379
برهنه تا ظهر با سرعت ، 1355 ،به واقع تولید 1351است که مدت سی و هفت ماه در توقیف میماند .علت
توقیف نه صحنه های گستاخانه فیلم ،بلکه بیشتر وجود فصل هایی بود که صرافی با نام)) امپریال ((نمایش
داده شد مالک صرافی دون صفت ،کریه و مورد تنفر بود و به رغم سانسور این کنایه ای از حکومت و سلطنت
داشت .مراجعات و مذاکرات و پیشنهادات برای اصالح و تعدیل فیلم بی نتیجه ماند و در حالی که به نظر
میرسید فیلم یاد شده برای همیشه بایگانی خواهد شد بعد از سه سال و اندی ناگهان اعالم شد که با حذف
نما ها و گفتارهایی نمایشش عملی است .برهنه تا ظهر با سرعت که کمتر مورد بحث و تحلیل قرار گرفت
نظیر کار نخست هریتاش بر تکنیک تاکید داشت تا محتوا که اینبار نیز مسائل جوانانه است.
دانشجوی سابق دانشگاه تهران:
ل ( 1354دیدم و جزئیات زیادی از آن به یادم نیست ،جز آنکه سینما
این فیلم را سال ها پیش) احتما ا
کاپری فیلم را نمایش می داد و توقیف نبود .داستانش هم در مورد جوانی بود که از مخالف های رژیم بود و به
صورت مخفیانه در اتاقی اجاره ای زندگی می کرد که صاحب خانه) که نقشش را ایرن بازی می کرد (شیفته
ی این جوان بود .فیلم سیاه و سفید بود و فقط در صحنه ی آخر که قهرمان فیلم با موتورسیکلتش تصادف
می کرد و کشته می شد ،ناگهان رنگی می شد .به نظرم فیلم ساخته ی خسرو هریتاش بود .آن صحنه ی
سکسی با ایرن را هم به یادم مانده که زن صاحبخانه) ایرن( که به نظرم بیوه بود و شغلش هم خیاطی بود از
قهرمان فیلم خوشش می آمد و یک شب که او مست و خراب به خانه آمد بدون اینکه جوان بفهمد در همان
حالت مست و خرابی با او همبستر شد. .
: Ben Rose
نام این فیلم خودش به یک ضرب المثل تبدیل شد .نمی دانم هنوز هم متداول است یا نه .خب البته دوران
ستمشاهی بود آقا حتی اجازه نداشتیم برهنه تا ظهر با سرعت .برای رفع این مشکل باید انقالب می کردیم
که الحمدهلل کردیم !راستی من فکر می کنم فیلم پیش از سال 55ساخته شده بود .شاید تنها سال 55بود
که اجازهٔ نمایش پیدا کرد.دو سال پیش از رهایی همیشگی)!)
:.Esfand Aashena
من اولین سینه را در این فیلم دیدم !چون فیلم سیاه و سپید بود " دقیقا "متوجه نشدم ولی خوب مثل روز
اولی که آمدم آمریکا برام جالب ،جدید و دیدنی بود !ولی یادم میاد که این فیلم رو تو سینما دیدم ،مثل
اینکه یک روز تعطیل بود یا هرچی که بود دبیرستان نرفته بودم .نمیدونستم فیلم رو زود برداشتند یا نه ،اگر
بر داشتند من شانس اوردم! زیاد صحنه های آنچنانی نداشت ،فقط یک آدم پاشو گذاشته بود بین سینه های
ایرن که حساس ترین صحنه بود ! اورنگ جان در حین خواندن این شعر یک هو یاد گویندگان سینما افتادم
که برای پیش پرده های فیلم های بعدی با آب و تاب و با هیجان آگهئ فیلم را میگفتند ،مثال :فیلمی از
عشق ،لبخندی مسخ ،رابطی پر گناه دررررررررررررر ....برهنه تا ظهر با سرعت! -
دالور:
من این فیلمو قبل از انقالب در سینما مترو شیراز دیدم با نام ) برهنه تا ظهر با سرعت( از فیلمهای ایتالیایی
هم سکسی تر بود به وضوح سینه های لخت فرشته جنابی و ایرن را نشان میداد .از اول فیلم تا آخر فیلم که
فرامرز صدیقی کشته میشه مشغول عشق بازی با فرشته جنابی و ایرن بود و نقشه دزدی از بانک .
جالل رفیع ،روزنامه اطالعات 17 ،آذر : 1364
یکی دیگر از فاتحه خوانان-که بی شک دعای وی زودتر از بقیه در حق میت مستجاب می شود و فاتحه او را
می خواند-آقای)) برهنه تا ظهر با سرعت ((بود !از ارباب هنر در عرصه فیلم و سینما .و البته باز جای شکرش
باقی است که کارگردان ،تا ظهر بیشتر فیلم برداری نکرده بود"!.....
بخشی از نقد فیلم توسط بیژن امکانیان ،روزنامه اطالعات 27شهریور:1355
قالبی داستانی فیلم بنا به هر علتی که می خواهد باشد از پرداخت سینمایی فیلم عقب می ماند ،دلیل آن را
باید در دست مایه سناریو جویا شد یا تعمد فیلمساز بر اینکه خواسته تا آدمهای حاشیه ای فیلمش را تنها
در خدمت بیان مفهوم مورد نظرش بکار گیرد ،در هر حال شخصیت اول فیلم ،مهدی ) فرامرز صدیقی (
کمابیش از این مسئله در امان می ماند و کندوکاو فیلمساز در روحیه و نحوه زیستن او موفق جلوه میکند ،
اما این موفقیت را باز هم نگرش تصویری فیلمساز است که تضمین می کند نه چهارچوب داستان فیلم و به
این جهت است که فیلم صادقانه جلوه می کند و برخالف فیلم آخر ) سرایدار (که تکیه اصلی اش بر داستان
بود ،در اینجا تداوم و ضرب آهنگ تصویر ،حرکت دوربین و کار با پس زمینه هاست که کار اصلی را انجام
میدهد....پیشگویی زن کولی و اهمیت ناخواسته ای که مهدی برای آن قائل است امیدهای واهی او را
میسازند ،امیدهایی که با یک تصادف کوچک اتومبیل بدل به یاس می شوند .امیدهایی که در نهایت به
هیئت زن کولی ظاهر می شوند و بعد قرص خورشید و در آخر ،مرگ در ظهری داغ ،آبستن فاجعه در
میرسد که شاید اشاره ای باشد به شهادت مهدی که قربانی شرایط می شود ،میدانیم که مرگ خودش نیست
و اگر هم مرگ را برمیگزیند به قصد مبارزه است و شکستن سد روبرو و در واقع کارش گریز از بن
بست.....حرکت دوربین از روی دست مهدی و زن کولی به روی میکروفون ضبط صوت و بعد ادامه شات در
اتومبیل و صدای کولی که از ضبط صوت پخش می گردد پرداخت موجزی است که در آشکار ساختن بخش
مهمی از درون شخصیت اول فیلم موثر می افتد.......برهنه تا ظهر با سرعت از معدود فیلمهای ایرانی است که
مجموعا از بازی های بسیار خوب بهره دارد .باید نام برد از بازی خوب و دوست داشتنی فرشته جنابی و نیز
بازی فرامرز صدیقی که نمایانگر حضور چهره ی تازه ای است در زمینه بازیگری در سینمای ایران.
بخشی از نقد فریدون جیرانی ،روزنامه اطالعات ،دی ماه :1357
در دو فیلم ایرانی گوزنها ,برهنه تا ظهر با سرعت که با تغییرات کلی به نمایش عمومی در آمدند .موارد
سانسوری این دو فیلم قابل تامل است بویژه اینکه بسیاری از این موارد الن بصورت واقعیت روز از طرف
دولت پذیرفته شده است ]شلوغی های انقالب و ازادی مطبوعات[ مثال در فیلم برهنه تا ظهر با سرعت
فیلمساز با توجه به شرایط روز آنزمان طی صحنه ای نشان می داد که دانشجویی )فرامرز صدیقی (به دوست
دانشجویش کتابی که ممنوع النتشار است میدهد تا بخواند و یا اینکه دانشجویی ) فرامرز صدیقی (از مراسم
سینه زنی ،و محالت فقیر نشین جنوب شهر عکس می گیرد در نمایش عمومی این دو صحنه از فیلم حذف
شد .بخاطر همین صحنه ها مدتی فیلم در محاق توقیف قرار گرفت .یا اینکه در همین فیلم صحنه ای به
خاطر یک کلمه حذف شد .این کلمه اسم صرافی یکی از کاراکترهای اصلی فیلم بود که با عنوان امپریال
نامگذاری شده بود.....
کامران تماشاگرمشتاق و سینما دوست در سینما کاپری:
برهنه تا ظهر با سرعت ......ایده چه کسی برای عنوان یک فیلم بود ؟
خوب یا بد ،خواسته یا ناخواسته ،فیلمی که چه قبل از انقالب و چه بعد از انقالب با جنجال و دردسر و
شایعه های بسیار توام بوده است .قبل از انقالب ،فیلم بخاطر وجود صحنه های سکسی و بی پروا و همچنین
موضوعاتی که در انزمان نشان دادن یا حتی گفتگو درباره انها باعث گرفتاری با پلیس مخفی و ساواک میشد
،شایعه و سروصدای فراوان به پا کرد .توقیف چند ساله ان ،به این شایعات قوت بخشید و اشتیاق و شوق
دیدن انرا بیشتر و بیشتر کرد .وقتی فیلم بعد از قریب سه سال توقیف و نداشتن پروانه نمایش بالخره در
سینما کاپری بنمایش گذاشته شد ،بسیاری از این صحنه ها یا بکلی از فیلم حذف شده و یا با مونتاژ تازه
ارائه و بصورتی کوتاه شده بودند .برخالف شایعات در مطبوعات ،علت اصلی توقیف فیلم وجود سکس مفرط
نبود .این صحنه ها در فیلم اکران شده نیز بوفور وجود داشت و شاید به شدت نسخه اول نبودند ولی باز
نمایانگر دست و دلبازی کارگردان فیلم در ارائه سکس ) کامال بجا و مناسب با سوژه فیلم ( بود .مجله
Link to this page
Permanent link
Use the permanent link to the download page to share your document on Facebook, Twitter, LinkedIn, or directly with a contact by e-Mail, Messenger, Whatsapp, Line..
Short link
Use the short link to share your document on Twitter or by text message (SMS)
HTML Code
Copy the following HTML code to share your document on a Website or Blog